خود نوشتِ بی عنوان

قدیم تر ها فک میکردم وبلاگ منطقه آزاد منه
هر چی بخوام رو میتونم بنویسم
از هرکی و با هر کلمه ای که خواستم
تا اینکه یکبار از یه بلاگری نوشتم
نوشتن که چه عرض کنم
درواقع مسخره اش کردم
با این حساب که هیچوقت سر از خونه و نوشته های من در نمیاره
که اتفاقا اومد و دید و کلی خانومی کرد.
اونم در برابر کسی که تا حالا حتی به اندازه یه کامنت هم با هم حرف نزده بودن
بی نهایت شرمنده شدم .
و حالا هربار وقتی از کسی چیزی به ذهنم میرسه
اول به خودم میگم:
مطمئنی اگه یه روزی بیاد و ببینه میتونه به اندازه اون دختر بخشنده باشه؟
جوابم منفیه. پس نمینویسمش.
۳:)
ابو اسفنج بلاگفانی ۲۶ آبان ۹۵ , ۲۰:۰۹
مسخره کردن کار خوبی نیست.

ینی انقد خجالت زده شدم

که کلا این کار رو ترک کردم که هیچ
دیگه جلوی اونایی که پیش من بقیه رو مسخره میکنن هم میگیرم

یا فاطمة الزهراء ۲۶ آبان ۹۵ , ۲۰:۱۰
کلا نوشتن سختــــه چون باید خیلی چیزها نباشه

نوشتن سخته 

چون باید حداقل یه چیزی باشه

منم خیلی وقتا دوست دارم آقایی کنم ولی بعضی وقتا خشمم نمیزاره
مثل همین چند لحظه پیش که میتونستم از کنار کامنت یه بلاگر بگذرم ولی نکردم این کار رو

راهنمایی و 2 سال اول دبیرستان به شدت پرخاشگر بودم

خیلی رو خودم کار کردم که این عادت زشت رو کنار بذارم
چند وقتیه خدا رو شکر بهترم!
شاید شعاری به نظر بیاد ولی گذشتن حال آدمو بهتر میکنه
:)

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان