خود نوشتِ بی عنوان
قدیم تر ها فک میکردم وبلاگ منطقه آزاد منه
هر چی بخوام رو میتونم بنویسم
از هرکی و با هر کلمه ای که خواستم
تا اینکه یکبار از یه بلاگری نوشتم
نوشتن که چه عرض کنم
درواقع مسخره اش کردم
با این حساب که هیچوقت سر از خونه و نوشته های من در نمیاره
که اتفاقا اومد و دید و کلی خانومی کرد.
اونم در برابر کسی که تا حالا حتی به اندازه یه کامنت هم با هم حرف نزده بودن
بی نهایت شرمنده شدم .
و حالا هربار وقتی از کسی چیزی به ذهنم میرسه
اول به خودم میگم:
مطمئنی اگه یه روزی بیاد و ببینه میتونه به اندازه اون دختر بخشنده باشه؟
جوابم منفیه. پس نمینویسمش.
هر چی بخوام رو میتونم بنویسم
از هرکی و با هر کلمه ای که خواستم
تا اینکه یکبار از یه بلاگری نوشتم
نوشتن که چه عرض کنم
درواقع مسخره اش کردم
با این حساب که هیچوقت سر از خونه و نوشته های من در نمیاره
که اتفاقا اومد و دید و کلی خانومی کرد.
اونم در برابر کسی که تا حالا حتی به اندازه یه کامنت هم با هم حرف نزده بودن
بی نهایت شرمنده شدم .
و حالا هربار وقتی از کسی چیزی به ذهنم میرسه
اول به خودم میگم:
مطمئنی اگه یه روزی بیاد و ببینه میتونه به اندازه اون دختر بخشنده باشه؟
جوابم منفیه. پس نمینویسمش.