چالش زبان مادری.
سلام علیکم.
داستان از این قراره که امروز روز زبان مادریه.
[ آقا گل ] یه چالشی رو شروع کردن و ما بر آن شدیم که دست و پا شکسته بنویسیم
این نوشته به گویش بخش مرکز متمایل به غرب مازندرانه. که تفاوت هایی با گویش بخش شرقی استان داره.
در اصل من باید به 2 زبان مازندرانی و طالقانی بنویسم.
اما از اونجایی که در حد یک هفته در سال فقط با اون گویش سر و کار دارم طبیعیه که در حد جلبک اطلاعات داشته باشم.
خلاصه این شما و این حکایتی از گلستان در باب خاموشی:
آدِمِشون هودی جا دَری خیر و خوشی خینن.
مِن تِه جا خیر نِخیِمِه شر نِکار.
دزدِشونِه وِ سَر رحم بُما. وِ لباسِه خِیسِه وَگِرداندِنِه وِ سَر یه پوستینِه قَبا و جَختیَی پول مول بَنان.